• ۲۸ مهر ۱۴۰۳ - ۱۲:۴۵
  • کد خبر: 77049
  • زمان مطالعه: ۴ دقیقه
عکس

انتشار گازهای گلخانه‌ای تا ۳۰ سال آینده باید به سطح صفر خالص برسد. رسیدن به چنین هدف بلندپروازانه‌ای نیازمند تحولات عظیم در نحوه تولید و ذخیره‌سازی انرژی، تولید کالا، پرورش مواد غذایی و گرم کردن ساختمان‌هاست. برای شرکت‌ها، این یعنی پیدا کردن روش‌های جدید و البته سریع برای انجام همه کارها.

پایگاه خبری تحلیلی ایراسین، وضعیتی که بشر در حال حاضر در آن قرار دارد واضح است: بعد از افزایش انتشار گازهای گلخانه‌ای از زمان انقلاب صنعتی، دمای کره زمین – و تناوب رویدادهای آب و هوای شدید– هم افزایش یافته است. دنیا در مسیری قرار گرفته بود که می‌گفتند تا پایان قرن، دمای زمین چهار درجه بالاتر از سطح قبل از صنعتی شدن خواهد بود. اما به یمن افزایش سریع استفاده از انرژی‌های پاک، این پیش‌بینی به سه درجه تغییر یافته است. مگان باس، استادیار استراتژی در مدرسه کلاگ، می‌گوید: «از نظر من این یک پیشرفت است، اما هدفی که می‌خواهیم به آن برسیم، این نیست. دانشمندان می‌دانند که اگر بخواهیم دنیا به همان چیزی تبدیل شود که می‌دانیم، باید اجازه ندهیم این افزایش دما به بیشتر از یک و نیم درجه برسد.» اما برای تحقق این هدف، انتشار گازهای گلخانه‌ای تا ۳۰ سال آینده باید به سطح صفر خالص برسد. رسیدن به چنین هدف بلندپروازانه‌ای نیازمند تحولات عظیم در نحوه تولید و ذخیره‌سازی انرژی، تولید کالا، پرورش مواد غذایی و گرم کردن ساختمان‌هاست. برای شرکت‌ها، این یعنی پیدا کردن روش‌های جدید و البته سریع برای انجام همه کارها. باس می‌گوید: «ما باید به اندازه انقلاب صنعتی تحول‌آفرین باشیم. اما برای انجام این کار فقط ۳۰ سال وقت داریم، نه ۱۵۰ سال.»

تغییر بدون هزینه نخواهد بود. اما برای شرکت‌هایی که عزم راسخ دارند، فرصت‌های زیادی وجود دارد. بهره بردن از این فرصت‌ها، به چیزی نیاز دارد که باس آن را «ذهنیت رهبری اقلیم-محور» می‌نامد. این ذهنیت رهبری ویژگی‌هایی دارد که عبارتند از:

اول: رهبران باید موقعیت را با دقت در نظر بگیرند

تغییرات اقلیمی مشکل یک آینده دور نیست. این مشکل مربوط به همین امروز است و در آینده بزرگ‌تر هم خواهد شد، چون بلایای طبیعی، محدودیت منابع و بیماری‌های جدید، هرگونه برنامه‌ریزی را به هم می‌ریزند. باس می‌گوید: «گاهی به مخاطبان خود می‌گویم اگر مدیریت در دوران کووید را دوست داشتید، عاشق تغییرات اقلیمی می‌شوید. با این حال، برخلاف قدرت مخرب کرونا که با افزایش ایمنی مردم شدت آن کاهش یافت، شدت تخریب تغییرات اقلیمی در طول زمان بیشتر و بیشتر خواهد شد.»

دوم: رهبران باید آماده واکنش نشان دادن باشند

کسب وکارهایی در آینده موفق خواهند بود که خودشان را با تهدیدات ناشی از تغییر اقلیم وفق دهند و از فرصت‌ها بهره ببرند. باس می‌گوید: «در مسیر این تحول، باید چیزهای زیادی بسازیم و بخریم و اختراع و نصب کنیم تا برای هر کسی که یک راه حل هم ارائه کند، فرصت‌های بزرگی به وجود آید.»

سوم: رهبران باید پایداری را از «سیلو» خارج کنند

اینکه یک مدیر ارشد پایداری استخدام کنید سپس همه چیز را رها کنید، فراموش کنید. با توجه به تغییراتی که برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای مورد نیاز است، دانش پایداری باید در کل یک سازمان اشاعه پیدا کند. تیم‌های مالی و عملیاتی باید ریسک را به شکل متفاوتی محاسبه کنند. تیم‌های تحقیق و توسعه باید به شکل متفاوتی نوآوری داشته باشند. تیم‌هایی که به دنبال ورود به بازارهای جدید هستند، باید به شکل متفاوتی استراتژی‌سازی کنند. باس می‌گوید: «رهبران کسب و کار در هر حوزه‌ای، برای هدایت سازمانشان باید این واقعیت را بدانند.»

چهارم: ترویج سیاست‌هایی با تفکر بلندمدت

رهبران امروزی در تنگنا هستند. از یک طرف، دنیای فقیرتر و بی‌ثبات‌تر برای رهبران کسب و کار جذاب نیست. خیلی از آنها به دنبال سرمایه‌گذاری‌هایی هستند که در آینده برایشان نفع داشته باشد.

بنابراین این رهبران برای تغییر انگیزه دارند – آن هم انگیزه‌ای قوی. اما از طرف دیگر، از نظر قانونی تعهد دارند کاری را انجام دهند که به نفع سهامداران باشد. خیلی از این سهامداران در یک افق زمانی کوتاه‌تر تصمیم‌گیری می‌کنند. و این تغییرات ضروری در کوتاه مدت، بیشتر هزینه دارند، بدون اینکه ارزش افزوده چندانی داشته باشند. باس می‌گوید: «سیمان سبز یا فولاد سبز کیفیت بهتری ندارد، برق سبز درخشان‌تر نیست، اما در بسیاری موارد اینها گران‌تر تمام می‌شوند. ما مدیران عامل را در چنین موقعیت غیرقابل دفاعی قرار می‌دهیم.» باس می‌خواهد شاهد باشد که رهبران دفاع از سیاست‌هایی را شروع کنند که یا به «انرژی پاک سوبسید بدهد یا برای انرژی ناپاک مالیات تعیین کند» تا انگیزه‌های سودآوری کوتاه مدت شرکت‌ها با انگیزه‌های بلندمدت آنها همراستا شود.

پنجم: سرمایه‌گذاری‌های اقلیمی پرریسک همراه با پاداش زیاد هستند

به گفته رأس، رهبران و سرمایه‌گذاران حتی در صورت عدم تغییرات سیاست عمومی، سرمایه‌گذاری‌های اقلیمی را کم‌ارزش می‌دانند. آنها وقتی می‌خواهند برای سرمایه‌گذاری در یک کارخانه جدید تصمیم‌گیری کنند، باید ارزیابی کنند چقدر برایشان هزینه دارد و طی سه دهه آینده چقدر درآمدزایی خواهد داشت. اگر رقم دومی به اندازه کافی بیشتر از رقم اولی باشد، تصمیم می‌گیرند جلو بروند. با چنین رویکردی، سرمایه‌گذاری در سیمان سبز یا فولاد سبز، جذاب به نظر نمی‌رسد. اما در عوض فرض کنید که این کارخانه یک تکنولوژی جدید و پیشرفته را تست می‌کند. اگر این پروژه شکست بخورد، کل این تلاش‌ها را کنار می‌گذارید. اما اگر موفق شود، گزینه‌هایی برای توسعه دارید.

خیلی از صنایع در حال حاضر چنین تفکری دارند. شرکت‌های داروسازی معمولاً در افق‌های بلندمدت تصمیم‌گیری می‌کنند و کاملاً آگاهند که برخی سرمایه‌گذاری‌ها به نتیجه نمی‌رسند و برخی دیگر توسعه می‌یابند. سرمایه‌گذاران خطرپذیر با انتظار اینکه خیلی از استارت‌آپ‌ها شکست می‌خورند و تنها چند تا از آنها به موفقیت می‌رسند، روی آنها شرط می‌بندند. شرکت‌های نفت و گاز در میدان‌های جدید حفاری اکتشافی انجام می‌دهند. دیگر نمی‌توان در مورد سرمایه‌گذاری‌های اقلیمی مثل سرمایه‌گذاری‌های دیگر فکر کرد. باس می‌گوید: «همه می‌دانند که این تنها راه تولید اطلاعات است. آنها برای سودآوری سرمایه‌گذاری می‌کنند.»

منبع: Kellogg Insight

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =